هرچند نبینی تو ولی ملت ایران ..شیریست که بر پرچم خورشید نشان است

۱۳۹۲ دی ۱۰, سه‌شنبه

بابک زنجانی و ده هزار فامیل دزد!



 از ماهها پیش  این حدس و گمان  بود که پدیده "بابک زنجانی" دوامی ندارد و در نهایت سرنوشتی کمابیش شبیه شهرام جزایری  خواهد داشت. بابک زنجانی به همان شکل  سوء استفاده گر و رانت خور است که دیگر خانواده های مافیایی رژیم هستند، ولی تفاوتشان جنون فزاینده زنجانی در به رخ کشیدن ثروتش و جنجال سازی های رسانه یی اش بود. در میان خانواده های مافیایی،  ظاهر شدن پر زرق و برق، خط قرمز است چرا که دیگر خانواده های وابسته و مرتبط را هم زیر ذره بین پرسش گری قرار می دهد؛ یک روز عکسی از بابک زنجانی در جت شخصی اش، زمانی سوار شده بر موتورسیکلتی گران قیمت، زمانی کنار هنرپیشگانی معروف یا کراوات و پاپیون زده در جمع های خارج نشین و یا در حال رقص با زیبارویان تاجیکی منتشر می شد و حتی فیسبوک فعال و جنجالی و پرمخاطبش، همه گناهانی نابخشودنی بودند در نظامی که اساس اش بر تظاهر بر ساده زیستی و براندازی طاغوت در دفاع از مستضعفان بنا شده است!

از سوی دیگر، سخن گفتن از "بیت المال" در جایی که سخنگوی کمیسیون اصل نود مجلسش، از بابک زنجانی متهم  فساد مالی و جعل سند و رانت خواری برای پول شویی غیر قانونی و دور زدن تحریم های بین المللی به نفع رژیم قدردانی می کند (منبع) و بلندپایه ترین سران نظامش -که اتفاقا روابط تنگاتنگ اقتصادی با زنجانی هم دارند!- متهم به چپاول اموال ملت اند، بیشتر به شوخی می ماند!

۱۳۹۲ شهریور ۲۳, شنبه

بی اخلاقی طیف اصلاح طلبان حکومتی در جریان انتخاب شهردار تهران



پست شهرداری تهران به دلیل حساسیت بالایی که دارد یک انتخاب سیاسی است. از این رو است که فرصت کاندیداتوری برای چنین منصبی  تنها به خواص رژیم می رسد. شهردار این دوره تهران این بار دو کاندیدای نهایی برای انتخاب شدن داشت : محسن هاشمی و محمد باقر قالیباف. نکته دیگر البته انتخاب مسجد جامعی پیشتر به سمت رییس شورای شهر تهران داشت که انتخاب شهردار هم به اکثریت رای اعضای آن است. از سوی دیگر، گرچه مسجد جامعی را به عنوان اصلاح طلب معرفی می کنند ولی سوابق  گذشته خنثی ایشان  و معاونت کسانی چون علی لاریجانی و میرسلیم این گمان را بوجود می آورد که بیشتر بیطرف است تا وام دار فراکسیون خاصی از هیات حاکمه جمهوری اسلامی.

اما سردار پاسدار قالیباب تنها با اختلاف یک رای در رقابت با فرزند هاشمی رفسنجانی برای سومین دوره به عنوان شهردارتهران انتخاب شد، یک رایی که الهه راستگو به نفع اش داد. اما همین یک رای انگار زندگی  راستگو را تغییر داد و از حزب اسلامی کار اخراج شد و مورد عتاب سخت و تند اصلاح طلبان حکومتی واقع شد به طوری که فاطمه دانشور -دیگر جاانداز رژیم- رای او را غیر اخلاقی و خلاف قسم قرآنش و برای نیت منافع شخصی  دانست. 

به نظر نگارنده، امثال راستگو و دیگر اصلاح طلبان حکومتی همان اندازه سوءاستفاده جو و فرصت طلب اند که اصول گرایی مثل قالیباف؛ طیف اصلاح طلب، انتخابات شهردار تهران را تبدیل به یک منازعه سیاسی کردند و به جای انتخاب فردی لایق و شایسته، فرزند رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام را کاندیدای خود اعلام کردند!  اما یک سخن این خانم  به راستی تامل برانگیز است آنجا که گفت:
یکی از دلایلی که اینجانب را قانع کرده که به آقای محسن هاشمی رأی ندهم، همانا حمایت شما از ایشان بود، چرا که در گذشته نه چندان دور، وی و پدرش را افراد دیکتاتور، معرفی و انواع و اقسام اتهامات مالی و... را نثار آنان می‌نمودید؛ کافی است برای اینکه کاملاً به یادتان بیاید در رسانه‌های از سال ۷۶ تا ۸۴ نام ایشان را جستجو کنید؛ حال چه اتفاقی افتاده که به حمایت از ایشان برخاستید؟! اگر اتهامات دیروز شما کذب بوده باید صراحتاً توبه کنید و از آقای هاشمی و فرزندانش عذرخواهی کنید.
واقعا چه شده است که رفسنجانی با این سابقه تاریک حقوق بشری و اقتصادی  اینگونه مورد توجه مردم واقع شده است و پسرش را تنها به صرف آقازاده بودن، شایسته شهرداری تهران می دانند و از انتخاب نشدنش احساس شکست می کنند؟! چه بر سر ملت آمده است که محسن و مهدی و فائزه و فاطمه و یاسر رفسنجانی را منجی خود می پندارند و سابقه شان در رانت خواری و سوء استفاده از نسب خونی و موقعیت پدرشان را فراموش کرده اند؟

آیا فرزندان رفسنجانی هیچگاه از پدر خود پرسشی از چند و چون دوران قدرقدرتی ایشان پرسیده اند؟ گله‌ای از ساحت ایشان کرده اند؟ و جز این بوده است که این برادران و خواهرش بهرهٔ فراوان از جایگاه پدر  بردند و جیب خود را پر پول کردند؟ و اگر اینان در خانواده ای‌‌ معمولی‌ تولد می‌‌یافتند، آیا به هیچ کدام از موقعیت‌های بالای کنونی‌ -زیر سایهٔ پدر و در دوران پر اختناق حکومتش- می رسیدند؟

به صفحه فیسبوک  خورشیدنشان  بپیوندید!

۱۳۹۲ شهریور ۱۵, جمعه

حقه بازی! در باب حساب توئیتر حسن روحانی و شرکا....



مساله بسیار ساده و روشن است; حساب توئیتری  به نام حسن روحانی از زمان انتخابات ریاست جمهوری فعال شد که امروز بیش از ۳۳ هزار دنبالگر دارد. این حساب با عکس های رسمی از شیخ روحانی طراحی شده و فعالیتی  منظم و حساب شد دارد که البته بعید است به قول مشاور ارشاد روحانی (از اینجا بخوانید +) تنها بدست هواداران انتخاباتی ایشان مدیریت شود. جریان زمانی جالبتر می شود که توئیتی از همین حساب منتشر شده که جناب روحانی، سال نوی عبریان را به آنان تبریک گفته و ین البته در خلاف دیدگاه رایج -و البته واقعی- جهانیان در مورد یهود ستیزی رژیم اسلامی بوده است. این توئیت به سرعت خبر رسانی شد و رسانه های جهانی و بخصوص اسرائیلی از آن استقبال کردند که به قول بی بی سی فارسی (+)، تشنه شنیدن از تغییر رویه رژیم به سوی اعتدال گرایی اند. 

این همه در حالی است که مشاور ارشد جناب روحانی-محمدرضا صادق- این توئیت  را رد می کند و آب پاکی را ریخته و می گوید که رییس ایشان اصلا حساب توئیتر نداشته و ندارد! 

به عقیده نگارنده، تمام این تصدیق و تکذیب کردن ها و معطل کردن "مدیا"، برنامه ریزی شده و حسابگرانه است. این که از یک سو به دنیا چهره ای معتدل نشان دهند و از سوی دیگر برای مصرف داخلی منکر صحت آن شوند و ایرانیان فضای مجازی هم در خماری تایید یا تکذیب آن در وبسایت رسمی رییس جمهوری بمانند! وگرنه چرا چنان حساب توئیتری با این تعداد بالای دنبالگران (که مورد توجه کاربران  بین المللی هم هست) به شکل رسمی از مدتها قبل در وبسایت رسمی روحانی انکار می شد تا به اصطلاح جلوی سوء استفاده گرفته شود؟ همانطوری که پیشتر گفتم، تمام اینها از دودوزه بازی رژیم است در غیر این صورت مثل هر دولتمرد دیگر در جهان، به شکل رسمی در شبکه های اجتماعی فعالیت می کردند.

پیام من به حسن روحانی: شهامت داشته باش و در وب سایت رسمی خودت هم سال نوی یهودیان را دوباره تبریک بگو!


به صفحه فیسبوک  خورشیدنشان  بپیوندید!

۱۳۹۲ شهریور ۱۳, چهارشنبه

نوه امام دیروز: امام مخالف حجاب اجباری بود/ امروز: منتقدان فتوشاپ تصویر دخترم (مانند سگ) عوعو می کنند

خوشبختانه عمل مزورانه و زشت نوه امام در فتوشاپ تصویر دخترش و منتشر کردن آن در فیسبوک مورد توجه و نقد و بررسی کاربران ایرانی فضای وب قرار گرفت. نتیجه امام -مقیم کانادا!- در گروهی دانشجویی بودند که برنده یک جایزه استانی کانادا می شوند گرچه ایرانیان بسیاری هم پیش از ایشان برای نوآوری هایشان جایزه و بورسیه از OCE انتاریو گرفته بودند و افتخار حیرت آوری و بزرگی نیست. مهم اینجا است که  نوه  امام نه تنها با حقه بازی و تزویر و به کمک فوتوشاپ، دخترش را اسلامی تر در عکس ها نشان داد که در فیسبوکشان هم با لحنی بسیار زشت و زننده و طلبکارانه به منتقدانش خرده گرفت (تصویر زیر) و البته نفرینشان کرد!

شاهکارهای نوه امام که البته معاون مدیر عامل و عضو هیات مدیره شرکت خدمات مهندسی نفت کیش هستند و طبعا بنیه مالی کافی و وافی دارند که صبیه را برای زندگی و تحصیل به بلاد کفر (!) بفرستند مسبوق به سابقه است. همین یک سالی پیشایشان کمر همت بستند که از پدربزرگ خود چهره ای اولترا انسانی و دموکرات ترسیم کنند و او را از اصل مخالف حجاب اجباری نشان دهند که مخالف هرگونه خشونت و زور بود که با این حساب امثال گاندی و ماندلا با توصیفات نعیمه خانم در مقابل عظمت پدر بزرگشان حقیر جلو می کردند (منبع +).



هزار فامیل، اشراف! و اریستوکراسی مملکت. به پیوند‌های خانوادگی سران نظام و حتی طیف موسوم به اصلاح طلب نگاه کنید: فلان خانواده, دختر خود را عروس فلان آیت الله می‌کند و دیگر خانواده ای، دختر از وکیل و وزیر و یا خانوادهٔ آیت الله خمینی و آیت الله خامنه‌ای خواستگاری می‌کند؛ جدیداً هم که باند تازه به دوران رسیده احمدی نژادی آمده است. مثلا داماد محمد خاتمی،  ازخانواده آیت الله صادق خرازی انتخاب شد؛ صادق خرازی که خود برادر زن آیت الله خامنه‌ای است و پسر برادرش، داماد خامنه‌ای نیز است. در ادامه خواهر خاتمی (بی‌ بی‌ مریم) همسر امام جمعهٔ یزد شده است که خود ایشان پدر زن برادر زاده هاشمی‌ بهرمانی و امام جمعه رفسنجان است. همسر محمد خاتمی (خانم زهره صادقی) و همسر سید احمد خمینی(خانم فاطمه سلطانی طباطبائی) هم دختر خاله اند و بیشتر از این، محمد خاتمی (فرزند آیت الله روح‌الله خاتمی)  با  آیات عظام!  بجنوردی،  صدر،  اشراقی و طاهری نیز فامیل است. مرحوم میر اسماعیل -پدر میر حسین موسوی- پسر عمّهٔ‌ پدرعلی‌ خامنه‌ای, علی‌ لاریجانی داماد آیت الله مطهری, حداد عادل پدر عروس آقای خامنه‌ای! و دختران آیت الله هاشمی‌ بهرمانی عروس آیت الله لاهوتی هستند; دختر خامنه‌ای عروس رئیس دفترش گلپایگانی و پسرانش داماد آیت الله خوشوقت و آیت الله صادق خرازی شده اند و بسیاری دگر که از حوصلهٔ این بحث خارج است. این سلسله ازدواج‌های درون فامیلی, خانواده‌های دیگر سران رژیم را هم شامل می شود و در نهایت خانوادهٔ بزرگ سیاسی-مذهبی‌ حاکم بر ایران را تشکیل می دهند. شاید شبیه سیستم طبقاتی دوران ساسانی که کشاورزان و طبقهٔ کارگر و رعایا در خود زاد و ولد می کردند و خون اشراف! هم  با طبقهٔ فرو دست جامعه مخلوط نمی‌‌شد.

به صفحه فیسبوک  خورشیدنشان  بپیوندید!

۱۳۹۲ شهریور ۱۰, یکشنبه

خطاب من بابک خرمدین نیست! روی سخن من به دولت و رژیم اسلامی است: دست از ظلم به حسین بکشید!



حسین جان! بابک خرمدین امروز ما! چه آن کس که  شهرت خرمدین از او به عاریت گرفتی و در بند خلیفه ظالم عباسی شکنجه و سلاخی شد و چه خودت که تنها به جرم داد خواهی و حق گویی اسیری، قهرمانان ابدی ایران زمین اید. آنچه امروز بر تو ای جوان برومند می رود هیچ کم ندارد از جنایتی که بر بابک خرمدین تاریخمان رفت. 

شرایط امروز تو ای قهرمان نتیجه انتخاب تنها تو است و نه کسی بر تو تحمیل کرده و نه اجباری به آن داشتی. سلامتی و جان خود و نه تنها خود که عزیز ترین داشته ات -مادر- را در گروی خواسته های برحق ات گذاشتی. می دانم اعتصاب غذای تو آن زمان بود که دیگر هیچ سلاحی در دفاع از خود نمی دیدی و جانت را بر سر آن گذاشتی.

حسین  جان! شرم دارم از نوشتن به تو و خود را نه در جایگاهی می بینم که به توی شیردل توصیه ای کنم که در مقابلت تنها می توانم به احترام سر خم کنم.

روی سخن من با دولت و نظام اسلامی است. تا فرصت هست جلوی این ظلم و فاجعه ای که بر بابک خرمدین روا داشتید را بگیرید. روی سخن من با شما است جناب روحانی! این فاجعه در زمان زمامداری تو اتفاق می افتد. به خدا قسم که از شرم و درد این فاجعه باید سر به دیوار بکوبی و عمامه به گوشه ای پرتاب کنی! گرچه  از تو که امیدی به دادخواهی نیست که دادستانت خود بیدادگر است! سخن من به آن مسوولان خاموش زبانی است که قدرتی برای نجات جان حسین دارند و از این ظلم زمانه آگاه اند و دم بر نمی آورند از زجر کش کردن این جوان. ای منادیان اسلام و مدعیان انسانیت! به یاری حسین روید و از جنایتی که به او شده بخشش بخواهید و بدانید که هیچ ظلمی در این جهان بی پاسخ نمی ماند.

۱۳۹۲ شهریور ۹, شنبه

آیا مطلب تازه ای در جنجال خبری آزادی سازی اسناد سیا در مورد ۲۸ مرداد وجود داشت؟! آنچه که از اسناد خوانده نشد (شبکه من و تو)



شبکه من و تو  مستند ۲۴ دقیقه ای در مورد آزاد سازی اسناد سیا تهیه کرده است که بسیار قابل توجه است.  گفتگو این شبکه با یکی از محققان دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا که منتشر کننده این اسناد بود مشخص می کند که هیچ نکته قابل تاملی  در سری جدید اسناد سیا وجود نداشته است. اسنادی که موجی رسانه ای به راه انداخت و رسانه هایی چون بی بی سی فارسی بدون آنکه حتی به جزئیات آن بپردازند برای یک هفته ای آن را در بوق و کرنا کردند که خود سبب اختلاف اندازی بزرگی در میان ایرانیان دنبالگر این جریانات شد! تیتر رسانه های فارسی زبانی چون بی بی سی فارسی یا صدای آمریکا این بود که سازمان سیا بعد از ۶۰ سال به نقش خودش در "کودتا"ی ۲۸ مرداد اعتراف کرد و دیگر هیچ شک و شبهه در آمریکایی بودن آن وجود ندارد. به نقل از شبکه "من و تو"، نپرداختن این رسانه ها به جزئیات اسناد  را "lazy journalism" یا ناشی از گرایش های سیاسی گردانندگان آن می توانیم بدانیم.

این نکته حایز اهمیت است که در مقدمه خود وبسایت جورج واشنگتن در صفحه این اسناد درج شده است که کشف تازه ای در اسناد سیا وجود نداشته است. از سوی دیگر، قسمت های تعمدا خوانده نشده این سری اسناد (که پیشتر و یا به تازگی آزاد شده اند) چه در بر داشت؟

سند:
شک  و شبهه سیا به "دکتر حسین فاطمی"و رابطه خاصش با بریتانیا و سرویس های جاسوسی اش.

سند:
 اشارات بسیاری به ارتباط تنگاتنگ روحانیون با سرویس های جاسوسی بریتانیا و آمریکا و اطمینان خاطر به چنان همکاری. به شکلی که در این سند آمده است که "به باور ما تقریبا همه رهبران مذهبی مهم به شدت مخالف مصدق هستند".

سند:
رهبران مذهبی مهم دارای ارتباط قوی با ایستگاههای جاسوسی انگلیس و آمریکا هستند.

سند:
وظایف رهبران مذهبی* در برکناری مصدق توسط سازمان های جاسوسی به آنها دیکته می شده است (از دقیقه هشتم تا یازدهم ببینید).

سند:
کسب  موافقت شاه به برکناری مصدق؛ پیش از برکناری مصدق به شاه چنان تلقین شده بود که برکناری مصدق  ربطی به ملی شدن صنعت نفت نداشته و هدف آن کمک به اقتصاد ورشکسته ایران بوده است و مقابله با نفوذ حزب توده و نابود نشدن استقلال ایران. از شاه به عنوان فردی که ناتوان از تصمیم گیری است یاد می شود و اینکه دست بریتانیا را پشت همه امور می دیده ( با اینکه بریتانیا وعده داده بود که در صورت برکنار مصدق، قرار داد نفتی بمراتب بهتری با ایران خواهد بست).

سند:
گروه تروریستی مرتبط با روحانیون (احیانا فدائیان اسلام) وظیفه داشتند که وکلای همگام با مصدق در مجلس و اعضای دولت را تهدید به عملیات مستقیم کنند (=ترور).

سند:

 حوادثی از ۲۵ مرداد تا ۲۸ مرداد رخ داد و سقوط مصدق را تسهیل کرد: ملی گراها و کمونیست ها طرح تشکیل جمهوری دادند که در تضاد با خواست عموم بود که به شاه سمپاتی داشتند.

 سند:

فرار احساس برانگیز شاه از کشور وفاداری مردم به او را تقویت کرد و تهییج شدند. تمام این موارد به یک قیام کاملا مردمی منتهی شد.

 سند:

کرملین روزولت: حسین مکی، معظمی و رضوی  (از اعضای جبهه ملی) موافقت به برکناری مصدق از نخست وزیری می کنند به شرط آنکه نخست وزیر جدید از میان جبهه ملی انتخاب شود. 

سند:

زاهدی موافق نیست که برکناری شاه غیر قانونی باشد و معتقد بوده است که ابتدا شاه باید مصدق را قانونا عزل کند.

*در سایر اسناد هم کشف تازه و موثری نبود و تنها به وقایع پس از ۲۸ مرداد پرداختند.



*جالب است که در اسناد سیا، نام این افراد مخفی شده است که می تواند نشان دهنده آن باشد که لااقل تا سال  ۲۰۰۰(زمان منتشر شدن این اسناد)، در ایران زنده بوده اند و سیا نخواسته است که هویت آنها آشکار شود!

 فیسبوک  خورشیدنشان 

۱۳۹۲ شهریور ۶, چهارشنبه

آینده سوریه و منافع درازمدت ایران؛ ابهام در صحت بکار رفتن سلاح شیمیایی بدست رژیم دیکتاتوری اسد!

اثر مانا نیستانی
دیدن فیلم چند دقیقه ای که کودکان در حال جان دادن را بر تخت درمانگاه نشان می داد البته برای هر انسان سالم النفسی دردناک است. گرچه در همین فیلم چند دقیقه ای سبب ساز آرایش جنگی فوری امریکا و بریتانیا ابهاماتی هم وجود دارد. در جنایتکار بودن رژیم بعث سوریه و شخص بشار اسد شکی نیست ولی آیا استفاده از سلاح شیمیایی توسط ارتش آن کشور که مجهز به سلاح های پیشرفته متعارف است در زمانی که به پیروزی هایی هم دست یافته بود ابهام برانگیز نیست؟ استفاده از سلاح شیمیایی که به کرات توسط امریکا و متحدانش خط قرمز قلمداد شده بود و تهدید به حمله نظامی یکجانبه در صورت بکارگیری آن کرده بودند.

ابهام زمانی بیشتر می شود که حتی پیش از اعلام گروه تحقیق سازمان ملل که به محل اعزام شده بودند، رییس جمهوری آمریکا و نخست وزیر بریتانیا رسما رژیم سوریه را متهم   به استفاده از آن کردند و ارتش های این دو کشور آرایش جنگی گرفتند و به سمت دریای مدیترانه گسیل شدند. این در حالی است که تحقیقات دقیق سازمان ملل می تواند صحت این ادعا را ثابت کند بخصوص که در فیلم یاد شده، هیچ کدام از یاری دهندگان در درمانگاه، لباس حفاظتی یا ماسک تنفسی نداشتند و به طور حتم در صورت صحت حمله شیمیایی، خود آنان هم آلوده شده اند و شناسایی آن افراد و آزمایش از آنان به آسانی ممکن است. بدترین تصوری که می توان کرد این می تواند باشد که حمله شیمیایی، توطئه ای برنامه ریزی شده و برای دادن بهانه به امریکا و متحدانش برای دخالت خارجی و به بهانه کشته شدن نزدیک به ۳۰۰ انسان بی گناه صورت گرفته باشد که این ادعا هم قابل بررسی است.

از سوی دیگر به عنوان یک ایرانی، در جریانات سالهای اخیر سوریه بجز جانبه انسانی آن باید منافع کشورم و سود و زیان دهی حمایت یا عدم حمایت از حمله ممالک غربی به سوریه را هم در نظر بگیرم. متاسفانه رابطه گسترده رژیم اسلامی و سوریه نه تنها با منافع جمهوری اسلامی عجین شده است که منافع ایران در سالهای آینده را هم می تواند تحت الشعاع قرار دهد. ایران (ایرانیان) همین امروز هم به دلیل حمایت همه جانبه رژیم حاکم بر ایران از رژیم اسد در سالهای اخیر، مورد شماتت که حتی نفرت نیروهای مخالف دولت سوریه است. 

آنچه که شاید حتی برای ما ایرانیان مهم جلو نمی کند، تکلیف میلیاردها دلار کمک‌های بلاعوض و سرمایه گذاری جمهوری اسلامی در سوریه (به قولی به  بیش از ۱۹ میلیارد دلار)  است*. این نگرانی وجود دارد که پس از آزادی این کشور از دست بشار اسد، دولتمردان جدید آن کشور (که لزوما هم دموکرات نخواهند بود!) از زیر بار پرداخت معوقات خود به ایران سرباز زنند و آن را به حساب شریک بودن جمهوری اسلامی با بعثیان سوری بگذارند؛ همانطوری که برهان غلیون -رییس اسبق شورای ملی معترضان سوریه- ‌ گفته بود که چنانچه این شورا بتواند در سوریه به قدرت برسد، روابط دمشق با ایران را قطع خواهد کرد. (+) آتش زدن پرچم های جمهوری اسلامی (از اینجا ببینید) به دست مردم سوریه یا اصرار این شورا بر اشتباه بکار بردن نام خلیج همیشه فارس این نگرانی را هم ایجاد می کند که در بودن حس تنفر از دولتمردان جمهوری اسلامی، منافع ملی ایرانیان  در فردای تغیر رژیم سوری آسیب جدی  ببیند.
 

* یکی از قرارداد های ترکمانچای رژیم جمهوری اسلامی با سوریه در سال ۱۳۷۸ بود که در آن بدهی های میلیاری سوریه به اقساط ده ساله تقسیم شده است و پرداخت آن هم با واحد پول سوری (لیره) و بدون کارمزد انجام شود. این تمام قرارداد نبود که ایران تعهد کرد که از اعتبار اقساط طلب هایش، در خرید زمین و ساختمان سفارت، محل اسکان سفیر، ساخت بیمارستان، مدرسه و مرمت و نگهداری اماکن مذهبی در سوریه صرف کند. این حاتم بخشی یعنی اینکه حساب تسویه بجای ایران (کشور طلبکار) در نزد بانک مرکزی سوریه (کشور بدهکار) ایجاد شده بود. (+) این حساب ها سوا از میلیاردها دلار کمک بلاعوض دولت ایران به سوریه با  فروش نفت ارزان قیمت و رایگان و ارسال تجهیزات نظامی بوده است. 

 

تصویر خیانت به همسر; برخورد دوگانه ممیزی رژیم اسلامی

 
داستان فیلم توقیف شده "زندگی خصوصی"، داستان عجیب و دور از ذهنی نبود؛ خیانت به همسر که در میان زوج های ایرانی هم مثل هر جای دیگر دنیا اتفاق می افتد گرچه پرداختن به چنین موضوعی مانند بسیاری دیگر در جمهوری اسلامی تابو است و کتمان می شود! معدود فیلم هایی چون زندگی خصوصی هم با واکنش شدید نه تنها دولت به شکل رسمی که گروه ها و مدارس و مراکز مذهبی روبرو شده که به شکل خودجوش (!) و با چوب و چماق و قوه قهریه هم عکس العمل نشان می دهند. به خصوص این فیلم که داستان زندگی یک تازه به دوران رسیده سابقا جبهه رفته و سپاهی و حزب الهی است که به همسرش خیانت کرده و زنی دیگر را صیغه* می کند.

همین داستان اگر در راستای منافع جمهوری اسلامی و سیاست های تبلیغاتی انقلاب باشد البته جایز است و صدای اعتراضی بلند نمی شود. به قول معروف برای رژیم، "هدف، وسیله را توجیه می کند" و نمونه های بسیاری را می توان سراغ گرفت و مثال زد چون استفاده رژیم از روسپیان ایرانی در ترکیه برای جاسوسی و یا دختران به قول رژیم بدحجاب در راهپیمایی های رسمی. 

ولی هدفم از پرداختن به این موضوع، نوشتن در مورد سریال سخیف، بی ارزش و البته بسیار پرهزینه "کلاه پهلوی" در صدا و سیمای ملی است. سریالی پر از دروغ گویی، تحریف غیر قبل تصور تاریخ و ترویج خرافات و مذهب گرایی عقب مانده و شرم آور که نام بسیاری از هنرپیشگان و هنرمندان نام آور این سالهای ایران را هم می بینیم که برای اندکی پول و حقوق، خفت بازی در این سریال را کشیدند و شرم نکردند.

باری! در این سریال، به کرات داستان خیانت همسران به هم -و حتی خیانت زن به شوهرش- و لاس زدن و زنبارگی مردان و ... به تصویر کشیده می شود. لااقل در دو صحنه از این سریال یکی از بازیگران -با بازی شقایق فراهانی- شوهر خود را فریب داده و با مردی دیگر به پیک نیک می رود و تصویر آنها نشان داده می شود که نزدیک و صمیمی کنار هم بر زمین دراز کشیده اند و برای سفر به فرانسه خیالبافی می کنند. البته این بار چون هدف، کوبیدن رژیم پهلوی است، نه فریاد وااسلامایی بلند شد و نه شریعت و دینی به خطر افتاد!

*صیغه و چند همسری البته برای مردان مسلمان خیانت محسوب نمی شود و حتی ازدواج دایم چند باره مردان با اطلاع همسر (که البته بی اطلاع می شود!) قانونا بی اشکال است.

فیسبوک  خورشیدنشان 

۱۳۹۲ شهریور ۴, دوشنبه

مدیریت مطلعاتی و فرهنگی حوزه: دوچرخه سواری، شرمگاه (!) زنان را تحریک می کند و مفسده برانگیز است

 

مدیریت مطلعاتی و فرهنگی، معاونت تهذیب حوزه علمیه؛ اداره عریض و طویلی است مختص طلاب و مدارس حوزوی که بر اخلاق و تربیت طلبه ها نظرات می کند و بهتر است بگوییم "کنترل" محض بر زندگی شخصی آنان. آیین نامه مدیریت و اداره حوزه های علمیه و مدارس دینی  سراسر کشور را همین سازمان  تدوین می کند و هر مدیر، معاونی دارد و هر معاون، معاونی دیگر و مدیر کل و رییس و شورای عالی و دفتر و دستک و تشکیلاتی گسترده که با مرور تنها شرح وظایفش (از اینجا بخوانید +) می شود حدس زد که بودجه ای بزرگ برای خود از جیب ملت ایران اختصاص داده اند!

یکی از دستورات اخلاقی همین معاونت در مورد دوچرخه سواری بانوان را از نظر می گذرانیم تا حدیث مفصلی باشد از سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی و ببینیم که نظر و پندار چه کسانی بر تصمیم گیری بر قوانین جاری مملکت نافذ و تاثیرگذار است! 

باری! از نظر آقایان علما، دوچرخه سواری بانوان نه تنها گناه و مفسده برای مردان است که از نظر فیزیک زنانگی، تحریک کننده و شهوت انگیز است و عفت زنان را لکه دار می کند. نقل قول از این وبسایت (منبع +) که :
یکی از اموری که زمینه این پرده ­دری را فراهم می­کند دوچرخه سواری دختران است. با توجه به ساختار و فیزیک خانم­ها، وقتی دختران بر زین دوچرخه سوار می­شوند دقیقا شرمگاه (فرج) آنان روی زین قرار می­گیرد و باعث تحریک و تهییج آنان می­ شود و به تدریج ممکن است از این کار لذت ببرند و بر این لذت عادت کنند و به مرور زمان ممکن است به سمت خودارضایی کشیده شوند. پدیده ا­ی نابهنجار و گناه زشت و بزرگی که با توجه به آمار گزارش شده و تجارب مشاوره­ای، متأسفانه روز به روز در میان دختران شایع ­تر می­شود. شاید یکی از مصادیق فساد و فجوری که در روایت علی (ع) بدان اشاره شده، همین باشد.
 به زعم آقایان، حتی نشستن دختران بر روی نیمکت های پارک هم مفسده برانگیز است و شهوت آقایان کم طاقت (بمب های جنسی!) را شعله ور می کند. نقل قول که:
این رفتار بخصوص از سوی دختران نوجوان و جوان در پارک­ها­ و کوچه و خیابان­ها (با توجه به حالت نشستن بر روی دوچرخه و نوع پوشش­شان)، نوعا موجب تحریک شهوت نوجوانان و جوانانی می­شود که در آستانه یا اوج بیداری جنسی و تحریک ­پذیری قرار دارند و کپسول شهوت آماده انفجارند. نتیجه آن هم در آزارهای کلامی و سوء استفاده­ های مختلف جسمی دیده می­شود که متوجه دختران بویژه دختربچه­ ها است، جدای از این که همین جوانان، عقده­ های ناکامی خود را در خلوت خود و با فیلم­های مبتذل، خودارضایی و... خالی می­کنند..

و بر سرنوشت دختران و زنان این سرزمین باید گریست....

فیسبوک  خورشیدنشان 

۱۳۹۲ شهریور ۲, شنبه

تایید یکصدای دولات یازدهم و مجلس نهم اسلامی از صحت انتخابات ۸۸!، بازگویی سخنان ضد مردمی علی مطهری



به قول معروف، انگار نه خانی آمد و نه خانی رفت! از شیخ  حسن روحانی و مردان وزیر اصول گرایش تا نمایندگاه مجلس -و از جمله علی مطهری- همگی تقلب انتخاباتی سال ۸۸ را مردود دانستند و جهد ملت در بازپسگیری رأی های از کف رفته شان را اردوکشی خیابانی دانستند. در جلسات رأی اعتماد وزرا، انگار رقابتی شکل گرفته بود در محکوم کردن اعتراضات مردمی و بری جستن از آن به گونه ای که تملق و چاپلوسی و دودوزه بازی وزرای پیشنهادی حسن روحانی و فتنه و آشوب خواندن جنبش ملت ایران به حالت تهوع آوری رسیده بود.

نمایندگانی چون علی مطهری که همین چندی پیش، عده ای به دنبال تک رأی برایشان بودند و انتخابشان را اعتراض به سیاست های نظام می دانستند، چنان تمام قد علیه جنبش سبز و به قول آنها فتنه ایستادند که صدای تازه طرفدران ساده دل شیخ دیپلمات را هم درآورد. همان هایی که از انتخاب روحانی هلهله و شادی کردند و با خامی پنداشتند که با رأی بنفششان، رأی سبز خود را باز پس گرفته بودند!

آقای مطهری همان است که پیشتر گفته بود که  در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ تقلب نشد و البته در حوادث پس از آن مردم هم مقصر بودند. (منبع +) ایشان همان است که ایرادش به احمدی نژاد از مکتب ایرانی‌ گفتن بود و مخالفت با طرح حجاب و عفاف! علی‌ مطهری جشن‌های نوروز را یادآور جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران دانسته بود و تز مکتب ایرانی را تهدیدی برای انقلاب اسلامیش دانست (منبع +) و با لحنی زشت، دختران ایرانی را با لفظ "نیمه برهنه در خیابان" تحقیر کرد. البته باید هم چنان بیندیشند که فرزند همان پدری هستند که چهارشنبه سوری را سنتی احمقانه می‌‌دانست.

علی  مطهری در جلسه رأی اعتماد وزرا باز هم از فتنه ۸۸ گفت در صحن علنی مجلس، به میر حسین موسوی -که سه سال بدون محاکمه در زندان خانگی است- حمله کرد که چرا به نظر شورای نگهبان تمکین نکرده بود! ایراد از کسانی گرفت که جمهوری اسلامی را متهم به اختناق می کنند و اصل ولایت فقیه را مترادف با دموکراسی و برنامه های دولت دهم را در راستای آرمان های امام راحل دانست!

البته ایشان ایرادی گرفتند که تعبیر "تساهل فرهنگی" در برنامه دولت به قول ایشان قبل تاویل است و خود حدیث مفصل بخوانید که دغدغه علی مطهری چه بوده است!




۱۳۹۲ مرداد ۲۷, یکشنبه

حسن روحانی و تحریف تاریخ مشروطیت ایران!

عکس، فتوشاپ است
آخوند حسن روحانی در سخنرانیش در مجلس شورای اسلامی و جلسه رای اعتماد به وزرا گفته است که: "مجلس، برآمده از اجتهاد و جهاد علما  و فقهای بزرگ در صدر مشروطیت بوده است". 

جناب حسن روحانیِ روحانی! نهضت مشروطیت ایران نتیجه مبارزات تجدد خواهان و آزاد اندیشان ایران زمین در دوران قجری بود، جنبشی که آغاز آن را باید به سالها قبل تر از اعلام مشروطیت و در دوران عباس میرزا، میرزا تقی خان امیرکبیر و میرزا حسین خان سپهسالار جستجو کرد؛ جنبشی که ماحصل خون دل خوردن چند نسل پی در پی و رشد افکار ترقی خواهانه، برانگیزش روح ناسیونالیسم و رفورماسیونی و رشد اجتماعی و سیاسی مردم بود که به مرور شکل گرفت و پی ریزی شد و اتفاقا کمترین سهم در آن را صنف روحانیت داشت.

همین صنف روحانیت، مخالف طرح های رفرم مالی مستشاران در ایران بودند (که منافع شان را در خطر می انداخت) و استدلال می کردند که چنان طرح هایی سبب نفوذ بابی گری و استخدام ارامنه و فرنگیان می شود! در نهایت هم روحانیت حکم می دهد که ".... نوز را مستوجب این می سازد که هر مسلمانی او را بکشد، هیچ لازم به فتوا نیست...کشتن سگ ساده ای ابدا مشکل نیست..."!

درخواست روحانیت از شاه در واقعه بست نشستن در حرم عبد العظیم (کوچ صغری) به موارد بی اهمیتی مانند برگرداندن تولیت یک مدرسه دینی، یا بخشایش یک آخوند گناهکار دغل در کرمان و یا "برداشتن قیمت تمبر دولتی از مستمریات روحانیون" محدود می شد که در نهایت بند مربوط به هزینه تمبر به دست یک غیر معمم و بدون اطلاع روحانیت به درخواست "تاسیس عدالتخانه" تغییر پیدا کرد و به امضای مظفرالدین شاه رسید! این همه در حالی بود که روشنفکران و آزادی خواهان، حتی بالاتر از "عدالتخانه دولتی" خواستار قیام ملی، مشروطیت و پارلمان ملی بودند؛ و همان ترقی خواهان بودند که با تشکیل کمیته هایی، به آگاهی دادن به عوام در جای جای ایران مشغول شدند.

بست نشینی ها، اعتراضات مداوم، نامه نگاری ها به شاه رو به موت، اطلاع رسانی به عوام، اصرار ترقی خواهانی چون مشیر الدوله و البته خارج شدن برخی روحانیت از قم به سمت عراق منجر به فرمان مشروطیت به سال ۱۲۸۵ شد. آخوند ها از همان ابتدای کار اصرار بر سهم بردن از تمام اعتبار مشروطیت برای خود بودند که با پیشدستی روشنفکران، درمجلس افتتاحیه ناکام ماندند! مداخلات و کارشکنی های امثال سید بهبهانی در کار قانون گذاری و مجلس و تدوین طرح نظامنامه انتخاباتی در همان شروع کار، روند کاری مجلس را کند کرده بود. رویارویی بیشتر شد و تا زمان تصویب متمم قانون اساسی که حتی روحانیون معتدل تر مشروطه خواه را هم در تقابل روح پیشرو و ترقی خواهانه مشروطیت قرار داد و متاسفانه  در سمت جبهه شاه مستبد و درباریان و انگلیس و روس ایستادند!

ولی مخالفت روحانیت با متمم قانون اساسی مشروطیت چه بود؟ این که قانون پیشنهادی می خواست همه مردم را بدون در نظر گرفتن دینشان مساوی بشمارد، این که تحصیل اجباری باشد، این که مطبوعات آزاد باشند (و آخوند ها می خواستند تحت نظر آنان باشد!)، این که مجلس تنها مرجع قانون گذاری باشد و روحانیت اصرار داشتند که قانون اساسی ایران "قرآن" است و در کل اینکه نظارات مستمر "شرعی" بر کار مجلس داشته باشد. زحمت و خون دل مشروطه خواهان در همان مجلس نزدیک به برباد رفتن بود وقتی که محمد علی شاه، فرمان پدرش را به "مشروعیت" تفسیر کرد و البته آخوندهای نماینده مجلس هم با جان دل آن را قبول کردند که البته با پافشاری روشنفکران و اصناف عقب نشستند.

روحانیت از همان ابتدای کار مشروطیت سعی در اسلامیزه کردن مجلس داشت که حتی شروع آن را می خواست مقارن با روز تولد امام دوازدهم شیعیان بگذارد و امروزه هم کسی چون حسن روحانی - به عنوان جانشین همان صنف- در نطق خود می گوید که  اساس مجلس و شور و مشورت از اسلام و قرآن است! در همین دوران هم اسلاف همان روحانیت، شمشیر دشمنی ومخالفت با تجدد و مظاهر پیشرفت و ترقی را به کمر دارند و برای مثال کسی چون ناصر مکارم شیرازی از حسن روحانی می خواهد که کتب موسیقی را از مدارس جمع کنند (+)! 

حسن روحانی همچنین در همین سخنرانی گفته است که مجلس شورای اسلامی ادامه دهنده راه مدرس (و به قول ایشان شهید!) باید باشد که الگوی بزرگ اخلاق و سیاست و شجاعت و قانون گذاری بوده و هنوز حرف هایش نو و تازه است! 

سید حسن مدرس، البته همان آخوند متحجرضد زنی بود که  گفته بود:
از اول عمرم تا بحال برايم بسيار مهالك در بر و بحر اتفاق افتاده و هيچكدام به بدنم لرزه درنيامده بود ، آخر ما هر چه تامل مي كنيم می بينيم خداوند قابليت در زن ها قرار نداده است كه لياقت انتخاب كردن را داشته باشند، اينها از آن زمره اند كه عقول شان استعداد ندارد و در حقيقت تحت قيوميت قرار دارند، چطور ممكن است به اينها حق انتخاب كردن داده شود؟!
و شاید همین حرف ها هنوز برای شیخ روحانی، تازگی و جذابیت داشته باشد چه حتی یک بانوی ایرانی را هم شایسته مقام وزارت ندانست و به کابینه اش دعوت نکرد!


*در نوشتن این متن، از کتاب "انقلاب مشروطیت ایران" به قلم ایرج پزشک زاد بهره گرفته شده است.

۱۳۹۲ مرداد ۱۷, پنجشنبه

اوباما! با اونهایی پس با ما...(در نقد نامه چند زندانی سیاسی به اوباما و شفاعت طلبی برای رژیم!)



مصطفی پور محمدی،وزیر پیشنهادی حسن روحانی برای وزارت "داد"گستری
 کمتر از چهار سال پیش بود که مردم در خیابان به رییس جمهوری آمریکا اخطار دادند که یا حامی رژیم باشد یا در کنار ملت است. فریاد "اوباما، یا با اونهایی یا با ما" نه طلب جنگ بود و نه دخالت مستقیم، مردمی از موثرترین کشور جهان خواستند که تنها جانب رژیم نایستد و از اعتراض های بحقشان به تقلب انتخاباتی حمایت کند و حقوق بشر در ایران را مورد توجه خود داشته باشد. 

زمان گذشت، رهبران جنبش سبز هنوز در حبس اند، اعتراض ها سرد و خاموش شد که حتی به فراموشی رفت. حکایت مملکت  همان بود که پیش از انتخابات ۸۸ بر سر ملت می آمد، فشار و سرکوب و خشونت چه حتی بیشتر شده بود و رژیمی که خانه سینما را هم تحمل نکرد! نسرین ستوده ها و زید آبادی ها در زندان ماندند و ستار بهشتی ها در زندان مردند. شد چهار سال بعد و باز هم همان بازی تکراری بد و بدتر. لولوی جلیلی بالا رفت و ملت از سر ترس و شاید رضا، به مامور امنیتی و معتمد  ۳۵ ساله رژیم رأی دادند و از پیروزی اش، سرمست و سرکیف به خیابان ریختند و قر کمر خالی کردند! برایشان مهم نبود که کارنامه منتخبشان در سرکوب های کوی دانشگاه و انتخابات قبل چه بود که فریفته سخنان فریبکارانه اش شدند و به خیالشان، رأی چهار سال پیش را پس گرفتند!

فهرست وزرای روحانی اعلام شد که حتی شبهه اصلاح طلبان حکومتی هم در آن جایی نداشتند، نام هایی چون علی جنتی و پورمحمدی در ان فهرست دل خیلی ها را لرزاند که باز هم از آن گذشتند، چه حتی اثبات دغلکاری و تقلب شیخ دیپلمات در ارایه مدرک دکترای خود در ابتدای انقلاب هم برایشان مهم نبود. 

روحانی در مصاحبه خبری خود، گناه تحریم ها را به گردن آمریکا و متحدانش می اندازد که به قولش قصدشان تنها فشار بر مردم ایران بوده است. چه بی آزرمی که گناه رژیم را نمی گوید که گویی ملت و دولت یکی است و قصد غرب انتقام جویی از مردم بی نوا است! فرافکنی روحانی را عده یی به اصطلاح زندانی سیاسی هم امروز تکرار کردند و در نامه یی به اباما خواستار پایان دادن تحریم ها شدند انگار نه انگار که چنان تحریمی، تنها از عواقب همان رژیم ایران بربادده است!

آیا این زندانیان سیاسی نمی دانند که مهمتر از پرونده اتمی، اضرار ادامه حیات این رژیم، حقوق بشر و انتخابات آزاد است؟ ممکن است رژیم برنامه اتمی خودش را تحت فشار تعطیل کند، ولی بعد از آن چه؟ صدور انقلابش چه می شود؟ پروژه هلال شیعه چه شود؟ سپاه قدس چه می شود؟ خرابکاری هاش در کشورهای همسایه چه می شود؟ مهمتر از آن، تکلیف مردم ایران چیست؟ حقوق بشر آیا نباید  توجه آمریکا باشد؟ زنهار که چهار سال دیگر باز یکی از معتمدین رژیم را انتخاب کنند تا دوباره آش همان آش و کاسه همان کاسه و ده هزار فامیلی که به دزدی ها و جنایت هاشان ادامه دهند!

پینوشت- زندانیان سیاسیی که در زندان های مختلف و بندهای مختلف هستند و بعضی از آنها مثل فائزه رفسنجانی هم آزادند و بعضی دیگر در زندان های انفرادی، چطور توانستند نامه مشترکی را امضا کرده و به رییس جمهوری آمریکا بفرستند؟ آیا احتمال این را نمی شود داد که تمام این نامه دادن و امضا جمع کردن ها، بازی خود رژیم بوده باشد؟ از سوی دیگر، بودن نام مقام های سابق حکومتی زیر این نامه و بخصوص نام فائزه هاشمی رفسنجانی -دختر رییس مجمع تشخصی مصلحت نظام اسلامی- بسیار شائبه برانگیز است!


۱۳۹۲ مرداد ۱۱, جمعه

کشور مفلوک، تشبیه شیخ دیپلمات و دولت تدبیر و امید از اسراییل


حسن روحانی در مراسم سالانه روز قدس شرکت کرد، در حالی که مردمان اطرافش شعار"مرگ بر اسراییل" سر داده بودند و پلاکارد هایی با مضمون نابودی اسراییل در دستشان بود (ویدئو زیر). یک هفته پیش از آن، ایشان اسراییل را "کشور مفلوک" خوانده بود (منبع +)


البته گفتن چنان عبارتی نه تنها برای جناب روحانی تازگی ندارد که مختص تمام سران جمهوری اسلامی و تغییر ناپذیر است. در مورد حسن روحانی، ایشان حتی پیش از انقلاب در سخنرانی ها و روضه های خودشان، خواستار نابودی اسراییل شده بودند (سند زیر مربوط به ساواک).

که در انتهای متن سند آمده است که :

روحانی هنگام صحبت با احتیاط سخن می‌گفت و از بردن نام [امام] خمینی خودداری می‌نمود و از وی به نام مرجع تقلید یاد می‌نمود. - See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920401000928#sthash.IMzPqrAy.dpuf

...[حسن روحانی] فوت سیدمصطفی خمینی را به حاضرین و پدرش تسلیت گفت و ضمن دعا و نیایش برای افراد خدمتگزار به مملکت و دین بقای عمر خمینی و سرنگونی اسراییل را خواستار شد.

سپس از افرادی که با روحانیت مخالفت و سعی می‌نمایند آنان را خوار و کوچک گردانند انتقاد و در پایان فوت سیدمصطفی خمینی را به حاضرین و پدرش تسلیت گفت و ضمن دعا و نیایش برای افراد خدمتگزار به مملکت و دین بقای عمر [امام] خمینی و سرنگونی اسرائیل را خواستار شد.  - See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920401000928#sthash.zmJ6cQeH.dpuf
سپس از افرادی که با روحانیت مخالفت و سعی می‌نمایند آنان را خوار و کوچک گردانند انتقاد و در پایان فوت سیدمصطفی خمینی را به حاضرین و پدرش تسلیت گفت و ضمن دعا و نیایش برای افراد خدمتگزار به مملکت و دین بقای عمر [امام] خمینی و سرنگونی اسرائیل را خواستار شد.  - See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920401000928#sthash.zmJ6cQeH.dpuf

۱۳۹۲ مرداد ۱۰, پنجشنبه

حسن روحانی: این انتخابات، بیعت مجدد رأی دهندگان با آرمان های بلند امام راحل بود!


حسن روحانی در یکی از سخنرانی های خود در محفل انس پیشکسوتان جهاد و شهادت که به سبک مراسم روضه خوانی برگزار شد (و گریه حضار را گرفتند) به نکات جالبی اشاره کردند. ایشان یکی از دلایل پیروزی نیروی هوایی در جنگ با عراق را گذاردن نامهای کوثر ۱، ۲، ...   بر روی موشک های هاگ و سیستم های آمریکایی پدافند ارتش (از دقیقه ۲۴) وهمچنین وصل شدن به اهل بیت عصمت و طهارت و توجهات ولی عصر عنوان کردند.

ایشان همچنین تاکید کردند که شرکت اکثریتی مردم در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، نشان دهنده بیعت مجدد ملت با آرمان های امام راحل و انقلاب و ... بوده است (از دقیقه ۲۸).

در ادامه ایشان در حالی که لبخندی بر لبان داشتند، تاکید کردند که: "کشور مفلوک صهیونیستها که هستند که ما را تهدید کنند؟!" (از دقیقه ۳۳).